دوستم زنگ زد که میخوای ملودی رو ببری شنا ملینا رو هم بیار پیش ما بذار بعدشم ملودی رو بیار تا با دخترم با هم بازی کنن. گفتم لطف داری ملینا رو میارم ولی ملودی یه وقت دیگه بیاد اونم اصرار که نه جمعه بیارشون. منم قبول کردم که دخترا چند ساعتی بمونن اونجا. صبح جمعه دیدم در میزنن وقتی در رو باز کردم سورپرایز شدم علی پشت در بود. آخه اون قرار بود که شنبه خونه باشه. مثل اینکه مرخصی گرفته بود و زودتر اومده بود خونه.
منم گفتم پس به دوستم زنگ بزنم بگم که بچه ها رو یه روز دیگه میارم امروز تو خونه ای و پیششون هستی. اما دیدم اونم گفت چه کاریه بذار امشب رو برن اونجا بعد میرم دنبالشون. عصر هم ملودی کلی غافلگیرشده بود که باباشو دیده بود و از طرفی ذوق داشت که بره خونه دوستش. عصر که پدرش اونو برد کلاس شنا از اونور ملینا رو برد خونه دوستم . بهم زنگ زد که ملودی رو میبره خونه اونها و از من خواست که حاضر بشم. منم با خیال راحت و بدون نگرانی از اینکه ملینا وسایلم رو بهم بزنه به خودم رسیدم و منتظر شدم. همسر ساعت 6 اومد خونه و لباسش رو عوض کرد و شیک و مرتب راه افتادیم به سمت مرکز شهر. کلی خرید کردیم منم فرصت رو مناسب دیدم و تا خودش باهام بود براش یه کت خوشکل خریدم چون چند روز دیگه تولدشه و اینطوری بهتر شد که خودشم بود و با سلیقه خودش خرید کردیم. اون میخواست منو سورپرایز کنه خودش سورپرایز شد.
بعدش رفتیم سینما و یه فیلم توپ تماشا کردیم. دوستم ازم خواست موبایلمو خاموش کنم و اصلا نگران بچه ها نباشم مدتها بود که اینقدر خیالم راحت نبود. علی و دوستم با هم هماهنگ کرده بودن که اون روز به من خوش بگذره .
بعد از سینما هم رفتیم یه رستوران خیلی شیک که دلم میخواست برم ولی جای بچه نبود واسه همین همیشه بیخیال میشدم اما اینبار دو نفری خیلی بهمون خوش گذشت. تو این فکر بودم که خیلی وقت بود که به داشتن خیلی چیزایی که وجود داره فکر نکرده بودم و معلق بودم اما اون روز محبت رو تو چشماش دیدم و دیدم که همه جوره تلاش میکنه که منو شاد کنه و اوقات خوشی داشته باشم . خیلی خوب بود دلم نمیخواست تمام بشه ولی باید میرفتیم دنبال بچه ها واسه همین راه افتادیم سمت خونه دوستم. بچه ها بهشون خوش گذشته بود و دلشون نمیخواست برگردن خونه. اون خاله ریزه که چسبیده بود به شوهر دوستم و انگار ما رو نمیشناخت .
واسه اینکه کم کم راضی بشه بیاد خونه رفتیم خونه دوستم یه کم نشستیم و یه چایی خوردیم و دست آخر هم دخترک با گریه ازشون جدا شد. آخه آدم اینقدر ددری؟
اونقدر دوتایی آتیش سوزونده بودن که بیهوش شدن و نیازی نبود باهاشون تایم بگذرونیم تا خوابشون ببره.
منو همسر باز تونستیم یه فیلم روی نت تماشا کنیم. بعدش هم کلی حرف زدیم و اوقات خوشی داشتیم . چقدر خوبه که گاهی در ذهن رو ببندیم و خونه قلب رو باز کنیم اونوقت میتونیم لذت ببریم. اون روز هم با همه زیبائیهاش تمام شد و باعث شد من چند قدمی جلوتر برم.
امیدوارم که شما هم هر جا هستین شاد باشید
سلام نمیدونیییییی چه قدر خوشحالم و از صمیم قلب برات دعا میکنم که همیشه شاد و سلامت باشی،
روزگار خوش و خرم عزیزم
ممنونم مهربونم
خیلی خوشحالم برات مهسا. واقعا اون هایی که بچه دارن، نیاز دارن که بعضی وقتها دو تایی با هم برن و لذت های دو نفره ببرن.
دست آقای علی و دوستت هم درد نکنه. فکر کنم از این روز واسه چند روز بعد ترش هم انرژی گرفتی.
ممنونم آره واقعا با بچه خیلی وقتا فرصت نداریم با هم باشیم حالا که دوستم بچه ها رو نگه میداره ما هم نفس میکشیم
چقدر خوب بد این پستت . چقدر ساده و پر از انرژی مثبت و حسای خوووووب
ایشالا ازین روزای خوب و حسای خووووب خیلی داشته باشی تو زندگیت . واقعا آدم نیاز داره گاهی واسه خودش باشه دور از روزمرگی ها . شاید باعث خیلی از مشکلات همین درگیر مشغله ها شدن و توجه نکردن به همدیگه باشه .
ممنونم امیدوارم که شما هم اوقات خوشی داشته باشی عزیزم
خوشحالم برات امیدوارم هر روز که میگذره خوشحال تر باشی از فرصت ها استفاده کن مطمئنا همسرت هم می خواد خوب باشه بهش کمک کن خوشبخت تر باشی
ممنونم عزیزم امیدوارم که همه چیز بهتر و بهتر بشه
سلام عزیز دلم. الهی به حق علی که همیشه شاد باشی و سلامت کنار همسر نازنینت و دخترای گلت.
کلی با خوندن این پست ذوق کردم
قربون دل مهربونت برم . مطمئنم تو اقد خانمی که هیچوقت علی آقا راضی نمیشه از شما دل بکنه . تو عشقشی ، جونشی ، نفسشی ، تو غربت شما همه کس همدیگه هستین . پس تا می تونید از وجود هم لذت ببرید و قدر همو بدونید .
عاشفانه هاتون گوارای وجود مهربونتون
می بوسمت
فدای مهربونیات نسیم جونم همشهریه گلم. روی ماهتو میبوسم به شیرازم سلام منو برسون و جای ما رو تو اون آفتاب زمستون خالی کن
مهسا جون خیلی خوشحالم که اوقات خوشی داشتی و با ارامش تونستی لحظات خوبی رو طی کنی. گاهی از این لحظه ها پیش بیاد خستگی روزهای ادم در میره.
ممنون دزیره جونم .راستی خیلی خیلی تبریک میگم به سلامتی انشالا
خوشحالم که بعد مدتها روز خوب و شادی داشتی
ممنونم دوست همیشگی من
چقدر خوب بود این پست مهسا جان.همیه همینجور باشین..امیدوارم دیگه اینجا فقط و فقط ازشادیهاتون بنویسی عزیزم.
ممنون مصی جون مهربونم
Omidwaram hamishe ba in joor ehsas haye khoob bashi doostam
Rasti, torshi hatoono khordid?!
Nooshe janetoon bashe
مرسی بهار جونم. از این به بعد هر وقت ترشی بخورم تو میای جلوی چشمم. هنوز از سری قبلی دارم این جدیده هنوز جا نیفتاده
kheyli khoshhal shodam ke behetun khosh gozashte
مرسی لیلا جون . با هوای امسال حال میکنید؟ اصلا خبری از سرما نیست چشم نخوره
از صمیم قلبم خوشحالم برات،امیدوارم همیشه خوشبختی رو حس کنی
ممنونم دوست عزیزم
شاد باشی مهساجون
mamnoon azizam
متاسفم براتون فلیم هیس برای امثال شما ساختند
توی جوامع بین المللی هیچ مادری حق نداره فرزندش پیش دوست وهمکار بذاره زیر 12 سال .....
نه عزیزم اشتباه نکن گفتن بچه رو پیش مریضهای روانی و افراد عقده ای مثل شما و اطرافیانت نباید گذاشت که به بچه هم رحم نمیکنید.
ﺳﻼﻡ ﻣﻬﺴﺎ ﺟﻮﻥ, اﻧﺸﺎﻟﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺧﻮﺵ ﺧﺒﺮ ﺑﺎﺷﻲ ﻋﺰﻳﺰم, ﭼﻘﺪﺭ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻢ ﻛﻪ ﺑﻬﺘﻮﻥ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺷﺘﻪ. اﻧﺸﺎﻟﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻨﻂﻮﺭ ﺷﺎﺩ و ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻴﻦ.
مرسی عزیزم
همیشه شاد باشی
ممنون چشم قشنگ
آخ مهسای گلم............ چقدر ذوق کردم دختر... خیلییییییییییییییی براتون خوشحالم... این روزهای خوب مستدام باشه تو زندگیتون ... ایشالا خبرای خوووب همیشه اینجا بنویسی...
میبوووووووووووووووسمت عزیز دلم...
فدای تو بشم زیبای مهربون. میبوسمت عزیز دلم
دست مریزاد بر این دوست. ان شالله با هم از این کارهای خوب بکنه. چون ظاهرا دخترهای شما هم خونه اونها رو خیلی دوست دارن
mamnoon lili joon
سلام مهسا خانم
امروز بطور اتفاقی وبلاگتون رو خوندم. یه جاهایی متوجه شدم که از همسرتون جدا شدید ولی آخرین پستتون نشون میده که دوباره کنار همسرتون هستید. پستهای قبلیتون هم رمز دار هستن. میشه بپرسم دوباره رجوع کردید یا نه؟ و البته در هر شرایطی هستید واسه شما و خانواده محترمتون آرزوی خوشبختی و سلامتی دارم
ممنون مرجان عزیز بله ما در کنار هم هستیم و خدا رو شکر همه چیز خوبه و زندگی رو با دید جدید ادامه میدیم.امیدوارم که همیشه این خوشی پایدار بمونه. برای شما هم ارزوی شادی دارم
ای جانم . همون اولش که دیدم نوشتی در رو باز کردی و علی پشت در بود .. من مطمئن بودم که روز خوبی برات ساخته میشه. خدا رو شکر که خوش گذشت و کلی شاد بودی. باور کن از خوندن شادیت کلی شاد شدم عزیزدلم. روزهای شادت مستدام و روحیه ت عالی.
ممنون ذوست خوب من.
همیشه به خرید و گردش .... این خریدش خیلی خوبه
ممنون