Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

Lovely Melody

ملودی زندگی زیباست

خیلی چیزا در زندگی هست که چون همیشه هست به چشم نمیاد اما وقتی نیست متوجه میشی که چقدر اون نبودنه آزار دهنده س و هیچ بودنی جبرانش نمیکنه.


                                                                              Mahsa

دلم میخواست

این هفته 4 روزش رو کامل کالج بودم و کمی خسته شدم. روز اول خیلی خوب بود یه عالمه هدیه بهمون دادن بعد نمایشگاه لوازم آرایش رفتیم. با همکلاسیها آشنا شدیم و ساعت آخر هم یک ساعت رقص زومبا داشتیم.

روز دوم هم مدیر کالج اومد و سخنرانی کرد و ساعت کلاسها و نحوه تشکیل کلاسها بود.

روز سوم هم مسابقه آرایش صورت و موی عروس داشتیم که در عین اینکه مدل گروه ما زشت بود ولی ما جایزه بهترین مدل مو رو برنده شدیم.

روز چهارم هم طی یه عملیات غافلگیر کننده امتحان انگلیسی و ریاضی ازمون گرفتن ریاضی از 30 نمره کامل آوردم و انگلیسی هم 27 از 30 آوردم  .

ملینا تو مهد راحته و غذاشو میخوره مربیش هم ازش راضیه فقط شاکین از اینکه زیاد فارسی حرف میزنه و اینا متوجه نمیشن واسه همین چنتا کلمه کلیدی رو نوشتم براشون که متوجه بشن چی میخواد.


با یه دختر لهستانی به نام کلودیا آشنا شدم که خیلی مهربونه و با هم دوست شدیم و تو کلاس پیش هم هستیم وقتای نهار هم با هم سر یه میز هستیم.


کالج بهم نزدیکه ولی مشکل جای پارکه ماشینه که گیر نمیاد و هر روز باید پول پارکینگ بدم . یکی دوبار هم تو پارکینگ موریسون پارک کردم ولی سر دو ساعت برداشتم ماشینو .باید بگردم یه جایی نزدیک پیدا کنم که مشکل ساعتی نداشته باشه




...............................................................................................................





خوبها

1-موهامو پیش یه آرایشگر ایرانی و شیرازی کوتاه کردم خوشحالم از استایلش و اخلاق آقاهه.


2- ملینا کم کم داره یاد میگیره که بره دستشویی و چون این پروسه طولانی بود و منو خسته کرده بود الان خوشحالم


3-ملودی سال جدید رو به خوبی شروع کرده و از کلاس و دوستاش و معلمش راضیه


4- کارای کالج به خوبی انجام شد و شهریه ای هم لازم نشد که پرداخت کنم


5- یه مشاور بسیار خوب بهم پیشنهاد شد که اولین جلسه باهاش خیلی کمک کرد در ضمن که رایگان هم بود

6- چمن های حیاط رو کوتاه کردم تمیز و مرتب شد منم حال خوبی دارم 


7- روزی 30 دقیقه روی تردمیل شروع شده و من خوشحالم


8- از علی متنفر نیستم و به حالت ریلکسی رسیدم و بهتر میتونم باهاش صحبت کنم و حرص نمیخورم


9- یه کفش پاشنه بلند راحت خریدم که اصلا برام سخت نیست باهاش راه برم


10- امسال اسایمنت رو دستم نیست راحتم


11- ملودی یه تیکه جواهره نمیذاره من تنها باشم و دائم حواسش به من هست کلی هم کمک میکنه


12- بچه ها با پدرشون تایم خوبی رو میگذرونن و راضی هستن از اینکه آخر هفته ها برن پیشش بمونن.


من خوبم، سلامتم, راحتم و روتین خودم رو دارم. فقط جای یه عشق خالیه


همین


اینم عکس ما تقدیم به شما همراهان همیشگی






منو دخترا

میخوام بنویسم که تولدم امسال خیلی خاص و خاطره انگیز بود و دلم نمیخواست که اون اوقات خوش تمام بشن .

شب تولدم دوستم و خانوادش شام اومدن خونمون برام کیک هم درست کرده بودن دور هم بهمون خوش گذشت .

بچه ها روز تولدم رفتن پیش پدرشون و منم کلی غذا براشون آماده کردم که ببرن. بهشون خوش گذشته بود.


من هم طبعا تنها بودم نهار مهمون دوستم بودم و منتظر یه دوست بودیم که از ایران برسه عصر اونم اومد و گفتیم و خندیدیم. دم غروب راهی خونه شدم چون میخواستم دوستم با مهمونش راحت باشن و برخلاف اصرارشون برای موندنم راهیه خونه شدم که ......


نمیدونم چی بنویسم ولی خیلی بهم اون روز خوش گذشت. جاتون خالی بود دوستای گلم.از پیغامهای تبریکتون ممنونم


الان نیاز دارم که با قلبهای پاکتون برام دعا کنید و انرژی مثبت میخوام


امیدوارم که خداوند درهای شادی رو به روی تک تک شما دوستای گلم باز کنه.


امروز ملودی راهی مدرسه شد و سال پنجم رو شروع کرد.


منو ملینا هم راهی کالج شدیم من ثبت نامم رو انجام دادم ملینا هم ساعتی رو تو مهد کالج گذروند اونجا رو دوست داشت .

فقط مشکل اینجاست که از وقتی از ایران برگشتیم فارسی اونم با لهجه شیرازی حرف میزنه. و انگلیسی رو فراموش کرده ممکنه تو مهد اوایل دچار مشکل بشه.


ملینا:  مامی میگماااااا  دستبندو  که ملودی برم دلست (درست) کِرده بود گم کِردم...


من :




تا حالا شده پشت دستتون رو داغ بذارید که دیگه به کسی که نمیشناسید کمک نکنید؟ اطلاعات ندین؟ راهنمایی نکنید؟ چون بعدش همون آدم خودش براتون پشت چشم نازک میکنه. من توبه کردم و تصمیم گرفتم که لبم رو بدوزم تا نتونم کمک کنم


تولدم